مسی: فقر حالم را بد می کند

 

گفته می شود که خوابیدن را خیلی دوست داری، اما ساعت 30: 8 صبح سر تمرین حاضر می شوی. داری خودت را برای رقابت با تیاگو آماده می کنی؟

من همیشه خوابیدن را دوست داشته ام اما به تدریج دارم کمش می کنم. از خواب بعد از ظهر هم خیلی خوشم می آید. برای رقابت با تیاگو هم کاملا آماده هستم و این موضوع به من انگیزه زیادی می دهد.

خوابیدن بعد از ظهر را در بارسلونا یاد گرفته ای...

من همه چیز را اینجا یاد گرفته ام! وقتی 13 سالم بود به بارسا آمدم و همین جا بزرگ شدم، به مدرسه رفتم ... بیشتر چیزهایی که بلدم را در بارسلونا یاد گرفته ام. همیشه هم گفته ام که به خاطر این موضوع از باشگاه سپاسگذارم.

فکر می کنی توانسته ای کارهای بارسا را جبران کنی؟

نه، نمی دانم ... همیشه سعی ام این بوده که تعهدم را به باشگاه نشان بدهم. البته فکر کنم که آن اوایل این موضوع بیشتر معلوم بود و حالا به یک چیز عادی تبدیل شده. اینجا خانه من است، باشگاه من است. همه چیزم را مدیون بارسا هستم و همیشه هم گفته ام که اینجا احساس خوشحالی و خوشبختی می کنم.

همیشه می گویی که رکوردشکنی به اندازه قهرمانی برایت مهم نیست. چیز خاصی هست که بیشتر از چیزهای دیگر ذهنت را مشغول کند؟

بله. من قهرمانی با تیمم را به جایزه های فردی یا بیشتر شدن گل هایم از یک بازیکن دیگر ترجیح می دهم. برایم بیشتر مهم است که آدم خوبی باشم تا بهترین فوتبالیست دنیا. هدفم این است که وقتی بازنشسته می شوم من را به عنوان یک انسان خوب به یاد بیاورند. این خیلی خوب است که برای تو به عنوان یک انسان ارزش قائل باشند و از تو چیزی بیشتر از گل هایی که زده ای در ذهن ها بماند.

پس بدست آوردن توپ طلای چهارم هم برایت اهمیت چندانی ندارد؟

واقعیت این است که این طور جوایز بیشتر ذهن شماها را مشغول می کند چون همیشه می خواهید بدانید کدام بازیکن از دیگری بهتر است. شانسی که من آورده ام این بوده که در این بارسا بازی کنم، تیمی که بهترین ها را در خود دارد. من این شانس را داشته ام که هم در اینجا و هم در تیم ملی آرژانتین در کنار برزگ ترین فوتبالیست های دنیا باشم. تیم من باعث بهتر شدن من می شود. بدون کمک هم تیمی هایم هیچ چیز نبودم و هیچ قهرمانی یا جایزه ای بدست نمی آوردم.

چه چیزی عصبانی ات می کند؟

از دست دادن، عصبانی ام می کند. در زندگی، فقر حالم را بد می کند. من از کشوری می آیم که فقر زیادی در آن وجود دارد و بسیاری از کودکان جز آمدن به خیابان ها، گدایی کردن یا انجام دادن هر کاری که بهشان داده می شود، چاره دیگری ندارند.

داری پدر می شوی. این موضوع دید تو نسبت به مسائل را عوض نکرده؟

چرا، در این شرایط طور دیگری برای همه مسائل زندگی ات برنامه ریزی می کنی. دیگر به خودت فکر نمی کنی. به بچه ات فکر می کنی و این که هیچوقت هیچ مشکلی نداشته باشد. بله، معلوم است که دید آدم عوض می شود.

حرف از تغییر شد. پوشک کردن بچه را تمرین کرده ای؟

این کار را در مورد خواهر زاده هایم انجام داده ام. این کار را خیلی خوب بلدم.

برگردیم به فوتبال؛ نظرت در مورد مورینیو چیست؟

نمی توانم چیزی بگویم. او را نمی شناسم و هیچوقت هم با او حرف نزده ام. من فقط می توانم در مورد چیزهایی که خودم بدست آورده ام حرف بزنم، قهرمانی هایی که زیاد هم هستند. من فقط می دانم که شاگردانش از او خوب می گویند، اما خودم نمی شناسمش.

و سوال آخر ... قلقکی هستی؟

نه، قلقلکی نیستم.